رویای خسته
مشکلاتت رو با مداد بنويس ، پاک کن رو در اختيار خدا بگذار
تو این دنیا یه چیزایی هست که خیلی آدم رو خوشحال می کنه... اشتباه نکنید منظورم پول نیست! منظورم رویاهامونه...همونایی که فکرکردن بهشون دنیاییه و بیرون اومدن ازشون دنیای دیگه... همونایی که گاهی انقدر از تاریخ مصرفشون میگذره که فراموششون می کنیم... چند وقت پیش یکی از همین رویاهای من که تقریبا هفت سال ازش می گذشت اتفاق افتاد.خیلی قشتگتر از تصوراتم... و البته فقط یه روز طول کشید بفهمم شیرینی یه اتفاق به این سادگی بخاطر تاریخچه کهنه ی اون تو ذهنمه.به هر حال انقدر لذت بخش بود که ارزش آپ کردت داشته باشه. اما ای کاش رویاهامون انقدر با ارزش باشن که اتفاق افتادنشون حتی بعد از سالها بازم آدمو سر ذوق بیاره بعضی چیزا از دور شیرین به نظر میان بعضی چیزا از دور فوق العاده ان و دست نیافتنی و فکر می کنی" اگه ..." وقتی دست نیافتنی ها رو به دست میاری تازه می بینی : بعضی چیزا درد سرن بعضی چیزا تلخی رسیدن بهشون حال آدمو بهم می زنن بعضی چیزا به درد بعضی آدما نمی خورن... بعضی کارا آدم خودشو می خواد پس چرا وقتی باز عقلتو خرج می کنی و خودتو از همه ی این بعضیای آزار دهنده و به درد نخور جدا می کنی بازم میگی " اما اگه..." دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا دوستت دارمها را نگه میداری برای روز مبادا دلم تنگ شدهها را، عاشقتمها را… این جملهها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمیکنی! باید آدمش پیدا شود! باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد! سِنت که بالا میرود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکردهای و روی هم تلنبار شدهاند! فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمیتوانی با خودت بِکشیاش… شروع میکنی به خرج کردنشان! توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی توی رقص اگر پابهپایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خندهات انداخت و اگر منظرههای قشنگ را نشانت داد برای یکی یک دوستت دارم خرج میکنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ میشود خرج میکنی! یک چقدر زیبایی یک با من میمانی؟ بعد میبینی آدمها فاصله میگیرند متهمت میکنند به هیزی… به مخزدن به اعتماد آدمها! سواستفاده کردن به پیری و معرکهگیری… اما بگذار به سن تو برسند! بگذار صندوقچهشان لبریز شود آنوقت حال امروز تو را میفهمند بدون اینکه تو را به یاد بیاورند غریب است دوست داشتن. و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن… وقتی میدانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد … و نفسها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛ به بازیش میگیریم هر چه او عاشقتر، ما سرخوشتر، هر چه او دل نازکتر، ما بی رحم تر. تقصیر از ما نیست؛ تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شدهاند دکتر علی شریعتی دنبال کسی باش که... تو را به خاطر زیبایی های وجودت زیبا خطاب کند نه به خاطر جذابیتهای ظاهریت یک تست روانشناسی جالب که توسط زیگموند فروید (پدر علم روان تحليلي) طراحی شده یشترین شهرت فروید مربوط به کار های او در زمینه روان شناسی تمایلات جنسی، رویا ها و ضمیر نا خود آگاه است. او به عنوان پدر علم روان تحلیل گری شناخته می شود.
اگر می خواهید بهتر زندگی کنید 30 قانون طلایی رو حتما بخوانید . . . تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقي مانده بود. پريشان شد و آشفته و عصباني نزد خدا رفت تا روزهاي بيشتري از خدا بگيرد داد زد و بد و بيراه گفت. خدا سكوت كرد. جيغ زد و جاروجنجال راه انداخت. خدا سكوت كرد. آسمان و زمين را بهم ريخت. خدا سكوت كرد. به پر و پاي فرشته و انسان پيچيد. خدا سكوت كرد. كفر گفت و سجاده را دور انداخت. خدا سكوت كرد. دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد. خدا سكوتش را شكست و گفت: عزيزم اما يك روز ديگر هم رفت. تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادي. تنها يك روز ديگر باقي است بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن. لا به لاي هق هقش گفت: اما يك روز... با يك روز چه كاري ميتوان كرد عشق از منظر علم روانشناسی گرچه عشق یکی از بزرگترین (و شاید مهمترین) احساسات بشری است، این احساس تنها چند دهه است که موضوع مباحث علمی شده است. طبق نظر زیگموند فروید (1910)، مطالعه موضوع عشق در زمانهای گذشته «. . . به نویسندگان خلاق واگذار شده بود تا به ما "شرایط لازم " برای عشق ورزیدن را بیاموزند». گرچه در 20 سال اخیر مطالعه بر روی موضوع عشق رشد چشمگیری داشته است، اولین یافتهها پیرامون ماهیت و دلایل ایجاد عشق انتقادات زیادی را به همراه داشته است. در سالهای دهه 1970 سناتور امریکایی ویلیام پراکسمایر محققان این زمینه را مورد سرزنش شدید قرار داد و آنها را هدر دهندهی ثروت بیتالمال خواند (Hatfield, 2001). از آن زمان تا کنون، تحقیقات اهمیت عشق را در رشد کودکان و سلامت روانی بزرگسالان نشان داده است. اما به راستی عشق چیست؟ روانشناسان چگونه این هیجان مهم را تعریف میکنند؟ بنا بر نظر زیک رابین عشق با سه مولفه مشخص میگردد: دلبستگی، توجه و صمیمیت. رابین با استفاده از مفاهیم روانکاوی، یک مقیاس برای سنجش مراتب دوست داشتن و عشق تدوین کرده است. آیا عشق پدیدهای زیستی است یا فرهنگی؟ دیدگاههای زیستی به عشق مایلند هیجانات را به منزلهی یک غریزه یا کشانندهی انسانی بدانند. با اینکه عشق نیز مانند خشم یا شادی، یکی از هیجانات اولیهی انسانی است، برخی از دانشمندان آن را پدیدهای فرهنگی می دانند که تا حدی معلول فشارهای اجتماعی و انتظارات ماست. نویسنده و روانشناس لارنس کاسلر در مقالهای در Time مینویسد: «حتی یک لحظه هم نمیتوانم باور کنم که عشق بخشی از طبیعت انسان باشد. فقط فشارهای اجتماعی در کارند.» اگر عشق صرفاً زادهی فرهنگ است، پس دست کم در بعضی از جوامع نباید وجود داشته باشد. با این حال، مطالعات انسانشناسی نشان میدهد که عشق یک هیجان جهانشمول است. عشق به احتمال زیاد هم پایههای زیستی دارد و هم از تغییرات فرهنگی تأثیر میپذیرد. گرچه هورمونها و شرایط زیستی مهم هستند، اما آنچه در نهایت به عنوان عشق تجربه و ابراز میکنیم به مفهومبندی فردی ما از عشق بستگی دارد. نظریههای عشق روانشناسان و محققان نظریههای متعددی در بارهی عشق ارائه کردهاند. در زیر چهار نظریه که دوست داشتن، عشق و دلبستگی هیجانی را توضیح میدهند ارائه شده است: دوست داشتن در برابر عشق همانطور که گفتیم به نظر رابین عشق از سه جنبه تشکیل میشود. 1) دلبستگی، نیاز به دریافت حمایت، تأیید و تماس فیزیکی و جسمی با فرد دیگر است. 2) توجه، یعنی بها دادن به نیازها و شادی فرد دیگر به اندازه خودمان. و 3) صمیمیت یعنی شریک بودن با دیگری در اندیشهها، تمایلات و احساسات. عشق مهرورزانه در برابر عشق آتشین طبق نظر الین هتفیلد و همکارانش، دو دسته اصلی عشق وجود دارد: عشق مهرورزانه و عشق آتشین. عشق مهرورزانه با صفات احترام متقابل، دلبستگی، مهربانی و اعتماد مشخص میشود. این عشق معمولاً از احساس درک متقابل و حرمت مشترک به یکدیگر ظهور میکند. عشق آتشین با هیجان شدید، جذابیت فیزیکی و جسمی، اضطراب و علاقه مشخص میشود. اگر این هیجانات دوجانبه باشند، فرد احساس سرافرازی و کمال میکند. عشق یک جانبه منجر به احساس دلسردی و یأس خواهد شد. هتفیلد معتقد است عشق آتشین گذرا است، و در حدود 6 تا 30 ماه به طول میانجامد. طبق نظر هتفیلد، عشق آتشین هنگامی بروز میکند که شرایط فرهنگی «گرفتار شدن در دام عشق» را امری مطلوب بداند، طرف مقابل مشخصات معشوق آرمانی را دارا باشد، و در غیاب آن فرد برانگیختگی فیزیکی زیادی را تجربه کنیم. بنابراین در حالت ایدهآل عشق آتشین به عشق مهرورزانه، که عشقی پایدار است تبدیل خواهد شد. با اینکه بیشتر مردم تمایل دارند دوام و پایداری عشق مهرورزانه و شدت هیجانات عشق آتشین را همزمان داشته باشند، هتفیلد این امر را نادر میداند. مدل گردونه رنگهای عشق در سال 1973، جان لی در کتاب رنگهای عشق حالتهای مختلف عشق را به گردونه رنگها تشبیه کرد. همانطور که سه رنگ اصلی قرمز، سبز و آبی داریم، لی سه حالت اصلی عشق را پیشنهاد میدهد. این سه حالت عبارتند از: 1) اروس، 2) لودوس و 3) استورگ. وی میگوید همانطور که از ترکیب رنگهای اصلی رنگهای تکمیلی حاصل میشوند، از ترکیب این سه حالت اصلی عشق هم 9 حالت ثانویه نتیجه میشوند. برای مثال، از ترکیب اروس و لودوس، مانیا یا عشق وسواسی شکل می گیرد. 6 حالت عشق لی: - سه حالت اصلی: 1) اروس – عشق به یک فرد ایدهآل 2) لودوس – عشق به منزله یک بازی 3) استورگ – عشق به منزله دوستی - سه حالت ثانوی: 1) مانیا (اروس + لودوس) – عشق وسواس گونه 2) پراگما (لودوس + استورگ) – عشق واقعنگرانه و عملی 3) آگاپه (اروس + استورگ) – عشق فارغ از خود نظریه مثلثی عشق رابرت استرنبرگ روانشناس نظریه مثلثی عشق را پیشنهاد میدهد که در آن عشق از سه مولفه تشکیل شده است: صمیمیت، اشتیاق و تعهد. ترکیبهای مختلف این اجزاء حالتهای گوناگون عشق را پدید میآورند. برای مثال، ترکیب صمیمیت و تعهد منجر به عشق مهرورزانه، و ترکیب اشتیاق و صمیمت منجر به عشق آتشین خواهد شد. بنا بر نظر استرنبرگ، روابطی که بر مبنای دو یا بیش از دو مولفه عشق ایجاد شوند، نسبت به آنهایی که تنها بر یک مولفه متکی هستند دوام بیشتری دارند. وی اصطلاح عشق کامل را برای ترکیب هر سه مولفهی صمیمیت، اشتیاق و تعهد ذکر میکند. گرچه این عشق قویترین و بادوامترین عشق است، استرنبرگ آن را خیلی کمیاب میداند.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
Power By:
LoxBlog.Com |